کد مطلب:187875
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:200
چهارده معما و پاسخ
أبان بن تغلب و همچنین ابوبصیر - كه هر دو از راویان حدیث و از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده اند - حكایت كنند: طاووس یمانی با بعضی از دوستان خود مشغول طواف كعبه الهی بود، ناگهان متوجه شد كه جلوتر از او نوجوانی خوش سیما نیز مشغول طواف كعبه الهی می باشد، و چون در چهره نورانیش خوب دقیق شد، او را شناخت، كه آن نوجوان حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم علیه السلام است.
هنگامی كه حضرت طواف خود را به پایان رساند و دو ركعت نماز طواف به جای آورد، در گوشه ای از صحن مطهر نشست و مردم یك به یك می آمدند و سؤالات خود را در حضور آن حضرت مطرح می كردند و جواب می گرفتند و می رفتند.
آن گاه طاووس یمانی به دوستان خود گفت: ما نزد این دانشمند برویم و از او سؤالی كنیم، شاید جواب آن را نداند.
سپس طاووس یمانی به همراه دوستانش خدمت حضرت رسیدند و سلام كردند.
بعد از آن طاووس گفت: ای ابوجعفر! آیا می دانی چه زمانی یك سوم جمعیت روی زمین هلاك و كشته شد؟
امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ای ابو عبدالرحمن! یك سوم نبود؛ بلكه یك چهارم جمعیت هلاك و نابود گردید.
طاووس گفت: صحیح می فرمائی، حق با شما است، اكنون بفرما كه چگونه چنان شد؟
حضرت فرمود: این جریان، آن زمانی اتفاق افتاد كه تنها جمعیت روی زمین حضرت آدم، حواء، قابیل و هابیل بودند؛ و قابیل برادر خود را كشت، در حالی كه هابیل در آن زمان یك چهارم جمعیت را تشكیل می داد.
طاووس گفت: كدام یك از هابیل و قابیل پدر تمام مردم بود؟
حضرت فرمود: هیچ كدام؛ بلكه بعد از حضرت آدم علیه السلام، شیث پدر آدمیان بود.
طاووس پرسید: چرا حضرت آدم علیه السلام را آدم نامیدند؟
فرمود: چون سرشت و خمیرمایه او را از خاك روی زمین برگرفتند.
پرسید: چرا همسر حضرت آدم را حواء گفته اند؟
فرمود: چون او از دنده آدم علیه السلام آفریده شد.
پرسید: چرا شیطان را ابلیس نامیده اند؟
فرمود: چون او از رحمت خداوند محروم و ناامید گشت.
پرسید: چرا جن را به این نام گفته اند؟
فرمود: چون كه آنها می توانند از دید انسانها مخفی و نامرئی گردند.
پرسید: اولین كسی كه حیله بكار برد و دروغ گفت چه كسی بود؟
فرمود: شیطان بود، كه به خداوند عز و جل گفت: من از آدم بهتر و برترم؛ چون كه مرا از آتش و او را از گل آفریدی.
پرسید: آن گروهی كه شهادت به حق دادند؛ ولی دروغ می گفتند، چه كسانی بودند؟
فرمود: منافقین بودند، كه در ظاهر شهادت به رسالت و نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند؛ ولی در باطن دروغ می گفتند، چون عقیده و ایمان به خداوند نداشتند.
پرسید: آن رسولی را كه خداوند برای هدایت انسان فرستاد؛ ولی خودش از جن و انسان نبود، كه بود؟
فرمود: كلاغی بود، كه برای تعلیم قابیل آمد تا او را هدایت كند كه چگونه جسد برادرش هابیل را دفن نماید.
پرسید: آن كه قوم و تبار خود را راهنمائی و انذار كرد، و از زمره جن و إنس نبود، كه بود؟
فرمود: مورچه ای بود كه در مقابل لشكر عظیم حضرت سلیمان علیه السلام، به هم نوعان خود گفت: درون لانه هایتان بروید تا توسط لشكر سلیمان لگدمال نگردید.
طاووس یمانی گفت: آن چه حیوانی بود، كه به دروغ مورد تهمت قرار گرفت؟
فرمود: گرگ بود، كه برادران حضرت یوسف علیه السلام آن را متهم به قتل برادر خویش كردند.
طاووس در آخرین سؤال خود از امام محمد باقر صلی الله علیه و آله، پرسید: آن چیست كه كم و زیاد می گردد؛ و آن دیگری چیست كه زیاد می شود ولی كم نمی گردد؛ و آن چست كه كم می شود ولی زیاد نمی گردد؟
حضرت باقرالعلوم علیه السلام همچنین در او جواب فرمود: آن كه كم و زیاد می شود، ماه است؛ و آن كه زیاد می شود ولی كم نمی گردد، آب دریا است؛ و آن كه كم می شود ولی زیاد نمی گردد، عمر انسان است. [1] .
[1] احتجاج مرحوم طبرسي: ج 2، ص 180، ح 206، و ص 186، ح 210، بحارالا نوار: ج 46، ص 351، ح 4
داستان طولاني بود كه در صفحات مختلف با عباراتي متفاوت نقل شده است كه خلاصه اي از آن ترجمه شد.